عشق بی پایان
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید لطفا در بخش نظرها تبلیفات قرار ندهید که سریعا پاک خواهد شد. هرگونه شعر سیاسی و وطن پرستانه و عاشقانه و دوستانه در این وبلاگ قرار خواهد گرفت و هیچ سانسوری نخواهد شد. ودر ضمن موافق با تبادل لینک نیز هستم . ممنون و یه دنیا تشکر و ممنون. شهاب غفاری
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عشق بی پایان و آدرس baranebarfi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 313
بازدید کل : 70170
تعداد مطالب : 27
تعداد نظرات : 15
تعداد آنلاین : 1





Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت

Pichak go Up

.



تماس با ما

كد ماوس

تعبیر خواب آنلاین

پنج شنبه 13 بهمن 1390برچسب:, :: 12:36 ::  نويسنده : شهاب       

پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند . .
پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند. سپس به او گفتند: “باید ازت عکسبرداری بشه تا جائی از بدنت آسیب و شکستگی ندیده باشه”
پیرمرد غمگین شد، گفت عجله دارد و نیازی به عکسبرداری نیست.
پرستاران از او دلیل عجله اش را پرسیدند .
زنم در خانه سالمندان است. هر صبح آنجا می روم و صبحانه را با او می خورم. نمی خواهم دیر شود!
پرستاری به او گفت: خودمان به او خبر می دهیم.
گفت : خیلی متأسفم. او آلزایمر دارد. چیزی را متوجه نخواهد شد! حتی مرا هم نمی شناسد پیرمرد با اندوه !
پرستار با حیرت گفت: وقتی که نمی داند شما چه کسی هستید، چرا هر روز صبح برای صرف صبحانه پیش او می روید؟ 
پیرمرد با صدایی گرفته ، به آرامی گفت: اما من که می دانم او چه کسی است......


 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: